هفته نامه همشهری جوان: این روزها عمده توجه مخاطبان به چهار برنامه تلویزیونی است؛ برنامه هایی که چهار قطب قدرتمند عادل فردوسی پور، مهران مدیری، رامبد جوان و رضا رشیدپور، نفرات اولش هستند. این چهار نفر در رشته خاص خودشان بهترین ها هستند و شاید به همین دلیل هم تلویزیون در شرایط ناامیدکننده بی برنامگی، عنان را به دستشان سپرده و عملا در عرصه های دیگر کاری از پیش نمی برد. «نود» که تکلیفش روشن است و روی یک خط راست پیش می رود و مخاطبانش هم راضی و خشنود و بدون کمترین گلایه ای پشت سرش می آیند. می ماند دو تاک شوی «خندوانه»، «دورهمی» و یک برنامه صبحگاهی تازه تاسیس «حالا آفتاب».
رامبد جوان با انرژی زیادی «خندوانه» را به فصل سوم رسانده و حالا به نظر می رسد در ابتدای مسیر این فصل، یک جورهایی نفس کم آورده. «دور همی» این روزها وضعیت بهتری پیدا کرده و مدیری، توانسته تازه در این میدان خودی نشان دهد. رضا رشیدپور هم که فعلا اول مسیر «حالا آفتاب» است و باید دید با توجه به تجربه موفقی که دارد، چه می کند.
رامبد جوان؛ خندوانه
همه دلشان می خواهد فارغ از تمام اتفاقات روزمره و مشکلات، شب ها وقتی روی کاناپه لم داده اند یا دور هم نشسته اند، از تلویزیون برنامه ای تماشا کنند که حالشان را خوب کند؛ خستگی شان را برطرف و کاری کند که کمی آرام شوند. تا قبل از خندوانه، تاک شویی به این شکل و شمایل وجود نداشت که تمام جنبه هایش پر از شادی و شعف باشد و در کنار همه اینها، احساس حقارت و سطحی بودن را به مخاطبانش منتقل نکند. خندوانه تکلیفش را با همه مخاطبان روشن کرد. نشان داد هرکسی با هر سطح سلیقه و سواد، می تواند پای آن بنشیند.
به به همین دلیل در دوره کوتاهی به برنامه اول تلویزیون بدل شد و توانست حتی برنامه موفق و برندی مثل «ماه عسل» را هم در رمضان سال گذشته پشت سر بگذارد. همه چیز در خندوانه حساب شده پیش می رفت، همه چیز با ایده های بکر و درجه یک همراه بود تا اینکه ماجرا به فصل سوم رسید. فصل سوم خندوانه که این شب ها روی آنتن است، با اینکه مخاطبان زیادی دارد اما درجه یک نیست. سیری نزولی دارد و معلوم نیست به کجا می رسد.
چه بود؟
خندوانه در اوضاع و شرایطی به میدان آمد که عملا تلویزیون برنامه ای برای خنده در دستور کارش نداشت. سریال ها و برنامه های کمدی و طنز زیادی ساخته می شدند اما هیچ کدامشان تا این حد دقیق و جزیی وارد مقوله خنده نمی شدند. خندوانه، پدیده عجیبی بود که یک مرتبه سر و کله اش پیدا شد و یک جور سبک جدید برنامه سازی را نشان مردم داد. همه این اتفاق ها در درجه اول به واسطه خود رامبد جوان افتاد و در مراحل بعد، باید موفقیت آن را پای تیم و آیتم های مختلف و جذاب آن گذاشت.
رامبدجوان: سال های همه او را به عنوان بازیگر و کارگردان کارهای کمدی می شناختند. رامبد با برنامه «گپ» شبکه آی فیلم نشان داد اگر قرار باشد برنامه ای بسازد، حتما ایده و سبک و سیاق خودش را دارد و یک جور هیجان و شور و شعف درون آن می گذارد، بنابراین از همان اول مشخص بود که خندوانه با تمام تاک شوهایی که پیش از این سراغ داشتیم، فرق دارد. رامبد جوان بدون اینکه اصرار کند تا خنده روی لب مردم بنشاند، خیلی ذاتی این کار را کرد. گفت و گوهایی کاملا متفاوت با آدم ها انجام داد و ستاره ها و افراد مهم را در موقعیتی قرار داد که شاید خودشان هم فکرش را نمی کردند.
آیتم های جذاب: حضور نیما در فصل اول و بعد از آن استفاده از عروسک جناب خان، جذابیت برنامه را برای مردم چند برابر کرد اما از همه مهم تر رقابت «استنداپ» کمدی بود که بعد از مدت ها توجه بخش عمده ای از مخاطبان را جلب کرد. بعد از آن با اینکه «لباهنگ» نتوانست به اندازه «استندآپ» شور جمعی ایجاد کند اما باز هم حال برنامه را خوب کرد.
چه هست؟
فصل سوم خندوانه یک جورهایی تعریف فصل های اول و دوم را به هم ریخت. درست است که در نوروز شروع شد و به خاطر مسابقات لباهنگ، پرانرژی و جذاب پیش رفت اما عملا بعد از نوروز، وضعیتش تغییر کرد و کم کم به برنامه ای خنثی و معمولی تبدیل شد. در فصل جدید، نه تنها خود رامبد جوان انرژی خاصی برای برنامه نمی گذارد که حتی تک تک آیتم ها و جناب خان و دیگر موارد هم به اندازه سری های قبل، هیجان ندارد و مخاطب را درگیر نمی کند.
رامبد جوان: مهم ترین عنصر پیش برنده برنامه در فصل های قبل، خود رامبد جوان بود. انرژی فراوانی که برای برنامه می گذاشت، مهمان های جذاب و مطرحی که به برنامه دعوت می کرد و فکرهای فراوانی که برای مواجهه با تک تکشان توی ذهنش بود، همگی باعث می شد «خندوانه» یک سر و گردن از بسیاری از برنامه ها بالاتر باشد. در فصل سه اما این انرژی آن طور که باید وجود ندارد. انگار رامبد صرفا به فکر پیش رفته برنامه است. نه از کمپین و فستیوال های جذاب حرفی به میان می آید و نه مهمان های درجه یکی پایشان را به برنامه می گذارند.
آیتم ها: انرژی فصل های قبل حتی در آیتم ها و گزارش های ویژه خندوانه هم وجود ندارد. انگار تب تند بالا بردن جذابیت برنامه، خوابیده و همین که فقط یک گزارش به نسبت مهم در هر برنامه باشد، برایشان کافی است. حتی جناب خان هم حال و هوای قبل را ندارد. انگار فضای برنامه یک جورهایی منجمد شده و هیچ کدام از عوامل تک به تک توانایی ایجاد آن فضای همیشگی را ندارند. با این حال اما خندوانه همچنان تنها برنامه شبانه مفرح تلویزیون است و همین هم اتفاق خوبی است.
چه باشد؟
برای برنامه ای مثل خندوانه، مسیر ثابت و رکود، معنی ندارد؛ خندوانه ای که از ابتدای فصل اول، روندی کاملا صعودی داشته و لحظه به لحظه با فکر و ایده جلو آمده، حالا باید قدم های بزرگ تری بردارد. قطعا الان در وضعیت خنثی، نیاز است رامبد جوان به فکر فستیوال بزرگ دیگری باشد. مهمان های مهمی دعوت کند و جلوی برنامه های معمولی مثل برگزارکردن یک قسمت با چند مهمان زن، بخش های تکراری و... را بگیرد. گزارش ها و حتی پلی بک های «خندوانه» هم نیاز به ترمیم اساسی دارند. رامبد باید مجددا همان انگیزه قبلی را پیدا کند و پیش برود.
مهران مدیری؛ دورهمیاز زمانی که شبکه نسیم تاسیس شد، همه معتقد بودند برای اینکه شبکه ای با محتوای شادی ونشاط و سرگرمی به بار بنشیند، قطعا باید پای غول های این عرصه به آن باز شود. همه متفق القول بودند که جای مهران مدیری و رضا عطاران در چنین شبکه ای خالی است، حتما باید اینها باشند که شبکه بهترین وضعیتش را تجربه کند. در این اوضاع، قطعا حضور مدیری در این شبکه، خبر خوشایندی بود. حتی اگر برنامه درجه یکی هم تولید نمی شد اما می شد مطمئن بود که صرف حضور مدیری، چند درجه ای وضعیت شبکه را بهتر می کند.
چه بود؟دورهمی زمانی به میدان آمد که رامبد جوان فصل سوم خندوانه را روانه آنتن کرده بود. با اینکه خندوانه در فصل دوم، حسابی سر و صدا کرده بود و مردم به شدت منتظر فصل جدید آن بودند اما می شد حدس زد که برنامه مهران مدیری، چند درجه بالاتر از آن قرار می گیرد. تیزرهای تبلیغاتی برنامه و حضور بازیگران کمدی و دکور گسترده هم این خوش بینی را تقویت می کرد. بنابراین زمانی که برنامه شروع شد، همه منتظر بودند بترکاند.
مهران مدیری: بارها و بارها در برنامه های مختلف ثابت کرده که توانایی بالایی در گفتن پلاتو و جلب نظر مخاطبان دارد. مدیری همیشه استاد ارتباط رو در رو با مخاطبان بوده و دور همی، قرار گرفتن در وضعیت مشابه صحنه تئاتر، این ارتباط را بیشتر هم کرده بود. در شروع برنامه، پلاتوها و گفت و گوهای طنزآمیز مدیری با افراد مختلف که نهایتا به تهدید و تراشیدن مو و... می انجامید، مهم ترین عنصر جذابیت این برنامه بود.
آیتم های نمایشی: دورهمی در نقطه شروع با ضعف شدید در آیتم های نمایشی همراه بود. درست است که بازیگران موفق کمدی کنار هم جمع شده بودند و در شرایط طبیعی می بایست اتفاق خوبی را از این گروه شاهد می بودیم اما جنس آیتم ها، شخصیت پردازی، دیالوگ گویی و... خیلی اغراق آمیز و دور از ذهنیتی بود که مخاطبان از آیتم های مرسوم داشتند. استفاده شقایق دهقان از الگوی خانم شیرزاد، اینجا اصلا قابل قبول نبود و سیامک انصاری هم با همان الگوی رایج یک مرد توسری خور، نتوانست جذابیت ایجاد کند.
چه هست؟تا همین دو سه هفته پیش، دورهمی یکی از برنامه های مهم شبکه نسیم بود اما هنوز نمی شد صراحتا اعلام کرد که بهترین برنامه شبکه نسیم است. خندوانه همچنان در صدر جدول قرار داشت و حرف اول را می زد و دورهمی به دلیل ضعف آیتم های نمایشی، نمی توانست آن طور که انتظار می رود، درجه یک باشد. دورهمی از زمانی تغییر رویه داد که مهران مدیری به عنوان کارگردان در صدر گروه قرار گرفت، پای موضوعات جدی تری به میان آمد و میزان آیتم های نمایشی کمتر از قبل شد.
مهران مدیری: بعد از خداحافظی مهراب قاسم خانی، وضعیت دورهمی یک مقدار تغییر کرد. میزان آیتم های نمایشی کاهش پیدا کرد و حضور مهران مدیری پررنگ تر شد. حالا دیگر مدیری فقط یک مجری معمولی نیست؛ هفته ای یکبار به تنها عامل پیش برنده برنامه بدل می شود؛ گفت و گوهایش به سمت و سوی دیگری تمایل پیدا کرده؛ از مهمان های برنامه سوالاتی می پرسد که شاید در هیچ برنامه دیگری از آنها پرسیده نشود؛ تعاملش با شرکت کننده ها طوری است که حتی شوخی هایش به کسی آزار نمی رساند و ناراحت کننده به نظر نمی رسد.
آیتم های نمایشی: وضعیت آیتم های نمایشی یک مقدار از حالت اغراق شده و شتاب زده قبل خارج شده. بازیگران سعی کرده اند کی مقدار کمتر نمایشی بازی کنند اما کماکان بازی شقایق دهقان و استفاده از لحن خانم شیرزاد توی ذوق می زند. در مجموع، کم شدن میزان آیتم های نمایشی و تقلیل پیدا کردن آن به یک قسمت در هفته، به صلاح مجموعه شده. حالا دیگر مردم با یک تاک شو رو به رو هستند که مهران مدیری پررنگ ترین سهم را در آن دارد.
چه باشد؟مسیری که مهران مدیری در دورهمی در پیش گرفته، فعلا مسیر موفقیت است. این برنامه صرفا حضور پررنگ مدیری و گفت و گوهای بامزه او با آدم های جذاب را بیشتر از همه چیز می طلبد. در بخش آیتم های نمایشی هم باید تغییر و تحولات اساسی ایجاد شود. البته در دو، سه هفته اخیر چنین تغییراتی را شاهد هستیم اما نه به اندازه کافی. مدیری باید از نو همه چیز را تعریف کند تا وضعیت پلاتوها و گفت و گوها با آیتم های نمایشی در یک سطح ایده آل قرار بگیرد.
عادل فردوسی پور؛ نودالان نزدیک به 17 سال است که بی وقفه و در بالاترین سطح استاندارد، در حال پخش است، برنامه ای که به خاطر صراحت بیانش، خوار چشم خیلی از فوتبالی ها و مسئولان ورزشی است؛ همان هایی که طی همه این سال ها تلاش کردند به هر شکلی که شده زیرآب برنامه را بزنند اما هیچ وقت دستشان به جایی نرسید. درواقع حمایت های مسئولان سیما از کیان برنامه موجب شد این زیرآب زدن ها به جایی نرسد و نود به عنوان مهم ترین و پرمخاطب ترین برنامه سیما همچنان با قدرت به کارش ادامه دهد.
چه بود؟حرف زدن درباره نود به شکلی تکرار مکررات است؛ برنامه ای که طی این 17 سال باعث شده در این فوتبال بی در و پیکر خیلی ها ماستشان را کیسه کنند و حساب کار دستشان بیاید. نود برنامه موفقی است. با این همه، ضعف هایی هم دارد. در اینجا مرور اجمالی داریم بر دلایل موفقیت نود و اینکه در همه این سال ها ناجی تلویزیون در جذب مخاطب بوده است.
عادل فردوسی پور: با اجرای همین برنامه تبدیل به یک سلبریتی تمام عیار شد، یک خوره فوتبال که از فرصت به دست آمده برای ساخت برنامه ای درباره اتفاقات روز فوتبال ایران، نهایت بهره را برد و توانست به محبوبیت فوق تصوری برسد. عادل برای این محبوب شد که سعی کرد صدای همه طرفداران فوتبال در برابر فوتبالیست ها و مسئولان باشد. تسلط او بر جزییات اتفاقات فوتبالی و داشتن ارتباط مستقیم با جامعه و رصد کردن درست نظرات و دیدگاه های مردم در قبال مسائل فوتبال موجب شد او زمانی که به مصاف مسئولان و فوتبالیست ها و مربیان می رفت، به نحوی طرف را به چالش بکشد که مخاطب کاملا به این باور برسد که انگار سوالات و دغدغه های خودش را از زبان فردوسی پور می شنود.
پشت پرده فوتبال: همیشه سر درآوردن از پشت پرده فوتبال و اتفاقات آن، برای مخاطبان جالب است، نود در این سال ها تلاش کرد مخاطبش را از اتفاقات فرامتنی فوتبال آگاه کند، رو کردن برخی اتفاقات و به چالش کشیدن آدم های مرتبط همیشه از جذابیت های اصلی نود بوده است.
آیتم ها: پخش خلاصه ای از تمامی مسابقات فوتبال با گزارش زنده، آن هم در سال هایی که خبر از آپلود شدن تکه های حساس مسابقات در شبکه های اینترنتی نبود، یکی دیگر از روش های نود برای جذب مخاطبان بود. به هرحال کسانی که به فوتبال علاقه مند هستند، می توانستند با دیدن نود به شکلی گذرا تمام فوتبال های برگزار شده در طول هفته را رصد کنند و در کنارش مصاحبه ها و اظهارنظرهای فوتبالیست ها را هم ببینند.
چه هست؟دست فرمان عادل برای سر پا نگه داشتن نود طی این 17 سال همین بوده و سال به سال هم آن را تکمیل تر کرده است. اما نکته قابل توجه درخصوص او این است که در بعضی جاها نه تنها درجا زده که عقبگرد شدیدی هم داشته به خصوص درباره گفت و گوهایش.
آنالیزها: نود در شروع کارش از حضور یک کارشناسی سود می برد؛ کارشناسی که وظیفه داشت بازی های استقلال پرسپولیس را مقابل حریفانشان آنالیز کند. بعد از گذشت چند سال عادل به این فکر افتاد که این بخش را حذف کند اما بعد از چند دوره، کمبود تحلیل در این برنامه حسابی احساس شد، از همین رو فردوسی پور بخش آنالیز را به برنامه اش اضافه کرد. این بخش از سال گذشته وارد نود شده و حالا یکی از بهترین و محبوب ترین آیتم های این برنامه است. ارائه اطلاعات و آنالیز دقیق بازی تیم ها و بررسی اندیشه های موثر مربیان در به دست آوردن پیروزی ها و... از دلایل محبوبیت این آیتم است که البته نریشن گویی حمید محمدی بر جذابیت آن افزوده است.
گفت و گوهای چالشی: پاشنه آشیل نود در سه، چهار سال اخیر، گفت و گوهای عادل با فوتبالیست ها و مربیان و کلا بحث های چالشی اش با مهمانان بود. او برخلاف سال های اولیه که با کلی اطلاعات و دیتا به مصاف مهمانانش می رفت، حالا با بسنده کرده به یکسری اطلاعات دم دستی به گفت و گو با مهمانان می نشیند. تمرکز نداشتن او هنگام مصاحبه هایش و توجه بیش از اندازه اش به تبلتی که به استودیو می برد، موجب شده هنگام گفت و گو عنان کار از دستش خارج شود و نتواند گفت و گو را به شکلی صحیح به چالش بکشد. اوج ناکامی او در این گفت و گوها در برنامه تحلیل حذف تیم ملی امید و با حضور مجید جلالی اتفاق افتاد.
گفت و گو با سلبریتی ها: فردوسی پور در گفت و گوهای چالشی خود در برنامه های یکی دو سال اخیرش به هر نحوی بوده، گلیمش را از آب بیرون کشیده اما در گفت و گو با سلبریتی ها یک ناکام تمام عیار بوده، مصاف او با فرهاد مجیدی و مهدی رحمتی نمونه ای از ناکامی های عادل در بخش گفت و گو بود.
آیتم ها: عادل به تبعیت از برنامه جذابش در شبکه ورزش یعنی «فوتبال 120» چند آیتم در برنامه نود شبیه سازی کرده، یکی از این آیتم ها، آیتم «ترین ها»ست که به حرکات تکنیکی هفته، گفت هفته، سیو هفته و... اختصاص دارد که در حال حاضر به یکی از آیتم های محبوب تبدیل شده. آیتم «نود درجه»، «تقویم نود» و گزارش های حاشیه ای از مسابقات هم کماکان جذاب و خوبند.
چه باشد؟عادل استانداردهای برنامه سازی را می داند، الان تنها نقطه ضعفش، نداشتن تسلط بر گفت و گوهاست. او باید برای فصل پیش رو فکری اساسی به حال این آیتم بکند، درواقع الان تماشای صحنه هایی مثل گل زدن مهمان و حرف زدن او درباره چگونگی به ثمر رسیدن گل برای مخاطبان جذاب نیست.
رضا رشیدپور؛ حالا خورشیدسال گذشته را می توان سال بازگشت رضا رشیدپور به اوج دانست، او که چندسالی ممنوع التصویر بود، با یک برنامه پرطرفدار و خاص سر و کله اش در فضای مجازی و سایت آپارات پیدا شد. رشیدپور با برنامه «دید در شب» یک حضور پررنگ دیگر را در کارنامه کاری اش تجربه کرد و توانست با استفاده از محبوبیت این برنامه پلمپ ممنوع الکاری اش را بدون هیچ حرف و حدیثی بشکند و پرقدرت به تلویزیون برگردد.
چه بود؟او پیش از دید در شب هم در تلویزیون بود و با «عینک آفتابی» در شبکه نسیم حضور داشت اما حضورش در آن برنامه چندان به چشم نیامد و به نوعی می توان عینک آفتابی را یک پروژه شکست خورده برای رشیدپور قلمداد کرد.
رضا رشیدپور: او بعد از دید در شب وقتی راه را برای حضور در تلویزیون هموار دید، عطای ماندن در فضای مجازی را به لقایش بخشید و در حالی که هنوز هم تکلیف دید در شب معلوم نشده، توانست دو برنامه برای شبکه سوم سیما بسازد.
سه ستاره: اولین حضور رشیدپور بعد از دید در شب به حضورش در برنامه «سه ستاره» باز می گردد؛ برنامه احسان علیخانی که در روزهای آخر سال روی آنتن رفت و رضا رشیدپور و فرزاد حسنی هم جزء مدعوین آن بودند. همین حضور، اولین گمانه زنی ها برای بازگشت رشیدپور به تلویزیون را به وجود آورد و او خیلی زود، در روزهای ابتدایی امسال با یک ویژه برنامه نوروزی سر از شبکه سه درآورد.
استاد تاک شو: رشیدپور با برنامه گفت و گو محور «صفر صفر» از روز دوم تا سیزدهم فروردین هر شب روی آنتن بود و چهره های ریز و درشت زیادی را در مقابل خود نشاند. او که تسلطش در برنامه های گفت و گو محور بر هیچ کس پوشیده نیست، در صفر صفر هم توانست گفت و گوهای خوبی با چهره های مطرح مثل جواد خیابانی، پژمان بازغی، محمدحسین لطیفی و... ترتیب دهد، اگرچه به خاطر زمان نه چندان خوب برنامه اش که بین ساعت های 23:45 تا 00:30 متغیر بود، خیلی ها نتوانستند صحبت های او با مهمان هایش را کامل ببینند اما مصاحبه های جذابش در روزهای بعد در فضای مجازی دست به دست می شد و همین مسئله باعث بیشتر دیده شدن برنامه ایش می شد.
صبح بخیر ایران!: اما اتمام صفر صفر، پایان کار رشیدپور در تلویزیون نبود و او از روزهای ابتدایی اردیبهشت با یک برنامه جدید باز هم سر از شبکه سه درآورد؛ برنامه «حالا خورشید» که یک جنگ صبحگاهی است و حال و هوایی خاص. این برنامه در آغاز نکات ریز و درشت زیادی داشت و هر طرحی را در آن امتحان می کردند، از تیترخوانی لیلا بلوکات و آهن خوانی خشایار اعتمادی در قسمت اول گرفته تا هدیه دادن پرچم کشورمان به مهمان های برنامه.
چه هست؟حالا خورشید فعلا در ابتدای راه است و اگر بخواهیم آن را در ظرف مقایسه با دیگر آثار مطرح صبحگاهی بگذاریم، فرق چندانی با آنها ندارد و در حال حاضر نمی توان آن را یک برنامه ویژه و خاص در حد و اندازه های «مردم ایران سلام» دانست اما با وجود این، برنامه پتانسیل های زیادی دارد و مدیران شبکه سه نیز به ایده های خلاقانه رشیدپور و تیم همراهش خیلی امید دارند تا با آنها بتوانند کنداکتور خالی شبکه را پرکنند.
آزمون و خطا: رضا رشیدپور فعلا در حال امتحان کردن است و تا به طرح دلخواهش نرسد، بی خیال نخواهدشد. وسواس او در این قضیه را می توان در چیزهای ریز و درشت زیادی دید؛ از لباس هایش که هر روز طرح و رنگ و مدل آنها متفاوت است گرفته تا آیتم های ریز و درشت و مهمان های مختلف برنامه.
ایده های نو: او در یکی از برنامه هایش که در روز معلم روی آنتن رفت، به مهمان برنامه اش یک هدیه خاص داد، جایزه او پرچم کشورمان بود و همزمان با اهدای آن از بی توجهی به این المان مهم گفت و این مطلب را هم به آن الصاق کرد که در کشورهای دیگر مردم پرچم کشورشان را به سردر خانه هایشان می آویزند و هر روز به آن ادای احترام می کنند ولی در کشور ما این طور نیست. این حس ناسیونالیستی که رشیدپور با این حرکت در برنامه اش ایجاد کرد، از آن حس ها بود که چند وقتی می شد در برنامه های دیگر تلویزیون شبیه به آن را ندیده بودیم.
چه باشد؟یکی از کارهایی که رشیدپور می تواند بکند، نگاه کردن اوست. نمونه های موفق برنامه های صبحگاهی، به عنوان مثال «مردم ایران سلام» که یکی از نمونه های محبوب این تم برنامه سازی بود، از برنامه هایی است که می تواند به برنامه رشیدپور کمک کند تا بیشتر از این روزهایش دیده شود.