رسانه ملی را به «بوقچی» تقلیل ندهیم!
آنچه در ادامه میخوانید بخش دوم و پایانی میزگرد خبرگزاری مهر در زمینه آسیبشناسی یک دهه برگزاری جشنواره مردمی فیلم «عمار» است.
* جناب غیباللهزاده، سایت «عماریار» یکی از جدیترین پشتوانههای عمار در زمینه شبکه توزیع فیلم طی سالهای اخیر بوده است. با توجه به نکاتی که آقای بامروتنژاد مطرح کردند، چه میزان از اهداف عمار در زمینه کشف و جذب مخاطب جدید به سینما از طریق فضای مجازی صورت گرفته و سایت عماریار تا چه اندازه توانسته است با شبکه توزیع مردمی جشنواره عمار در این سالها همافزایی داشته باشد؟
حجت غیباللهزاده: واقعیت این است که فرآیند تبدیل مخاطب به مشتری که آقای بامروتنژاد به آن اشاره کردند، ناگهانی اتفاق نیفتاده است. تجربه فیلم «هنگامه» زمانی رقم خورد که اساساً نگاه به فیلم کوتاه، اقتصادی و مبتنیبر بازگشت سرمایه نبود. کمااینکه همین امروز هم نگاه به فیلم کوتاه در سینمای ایران، یک نگاهی محفلی و امیدوار به حمایتهای ارگانی است. خاطرم هست پیش از «هنگامه» درباره برخی فیلمهای دیگر هم تلاش میکردیم ذائقه مخاطب را بسنجیم. میخواستیم بدانیم مخاطبان ما آیا حاضر به هزینه کردن برای یک فیلم هستند.
یکی از چالشهای جدی ما در این زمینه هم شکلگیری این دیدگاه غلط در میان طیفی از افراد بود که برای مصرف کالای فرهنگی نباید هزینهای پرداخت کنیم. اصولاً هم این نگاه در میان فعالان فرهنگی و دغدغهمندان این حوزه، بهواسطه حمایتهای مختلفی که از سوی ارگانهای مختلف تجربه کردهاند، پررنگتر است. همین امروز هم این نگاه وجود دارد، هرچند خیلی کمرنگتر شده است. زمانی که بلیتفروشی برای «هنگامه» را در سال ۹۵ آغاز کردیم، یکی از نقدهای جدی به ما این بود که چرا «عمار» دارد پولی میشود!
* این محصول همان نگاهی است که در تمام این سالها معتقد بوده است که کار فرهنگی نیاز به هزینه کردن دارد و نباید دنبال درآمد از آن باشیم…
غیباللهزاده: این انتقاد به صورت جدی در فضای رسانهای علیه ما مطرح میشود. در حالی که هدف ما این بود مخاطبی که طی این سالها جذب کرده بودیم، نقشی در شبکه توزیع داشته باشد. در همان فرآیند اکران «هنگامه» اگر قرار بود همه بلیت بخرند، قطعاً رقم فروش خیلی بالاتر از ۷۰ میلیون تومان میشد. خاطرم هست در آن سال به اندازه فیلم «منصور» مخاطب داشتیم که در نوع خود بیبدیل بود. نزدیک به ۸۰ هزار مخاطب برای یک فیلم کوتاه جذب کردیم. کافی است این عدد را با آمار یک سال اکران فیلمها در گروه «هنروتجربه» مقایسه کنید. همین نگاه را در سینمای مستند هم شاهد هستیم.
غیباللهزاه: در همان فرآیند اکران «هنگانه» اگر قرار بود همه بلیت بخرند، قطعاً رقم فروش خیلی بالاتر از ۷۰ میلیون تومان میشد. خاطرم هست در آن سال به اندازه فیلم «منصور» مخاطب داشتیم. نزدیک به ۸۰ هزار مخاطب برای یک فیلم کوتاه جذب کردیم. کافی است این عدد را با آمار یک سال اکران فیلمها در گروه «هنروتجربه» مقایسه کنیدبه تازگی دوره پانزدهم جشنواره سینماحقیقت برگزار شد که یکی از مسئولان این رویداد میگفت سینمای مستند، سینمایی نیست که با اتکا بر اقتصاد بتواند شکل بگیرد و نمیتوان انتظار داشته این نوع سینما به سوددهی برسد. نهایت انتظارها حمایت جشنوارهای از فیلمهای مستند است. در حالی که در جشنواره عمار و در سال ۹۴ ما مستند «خاطرات خانه متروک» را داشتیم که برای اولین تجربه بهصورت اقتصادی آن را عرضه کردیم. در همان سال و از طریق اکرانهای دانشگاهی حدود ۵ میلیون تومان فروش داشت. از نظر درآمد اقتصادی حتماً عدد ناچیزی است اما اینکه در آن سال توانستیم به این عدد دست پیدا کنیم، برایمان حکم بازشدن یک راه را داشت.
همان تجربه «خاطرات خانه متروک» در ادامه به تجربه اکران «عابدان کهنز» رسید که توانست در سال ۹۷ بالغ بر ۷۰ میلیون تومان فقط در چرخه اکران فروش داشته باشد در مجموع، درآمد حاصل از عرضه اقتصادی آن از مرز ۲۰۰ میلیون تومان هم عبور کرد. همین امسال هم ما مستند «آن زمستان» را به مناسبت رحلت آیتالله مصباح یزدی عرضه کردهایم که تا الان بالغ بر ۱۳۰ سانس اکران در سراسر کشور داشته است. آن هم در همین فضای کرونایی کشور که هنوز دانشگاهها فعال نشدهاند و این مستند هم در نوع خود یک اثر نخبگانی محسوب میشود.
- ۰۰/۱۰/۱۷