باشگاهی که در آن «فیلمساز» شدم/ تازهنفسها در میدان سینما
همه چیز از «ولد» شروع شد! آن روزها من به دو سه فیلم کوتاه ساخته بودم و در قرار ملاقاتی که با آقای شفاه داشتیم درباره آنها صحبت میکنیم، اتفاقاً ایده فیلم کوتاه «ولد» هم در آن گفتگو مطرح شد و آقای شفاه هم قول حمایت داد. با ساخته شدن فیلم کوتاه «ولد» داستان من و باشگاه فیلم سوره جدی و همان فیلم کوتاه هم منشأ کلی اتفاقات خوب برای فیلمسازی من شد.
وقتی درباره «باشگاه» حرف میزنیم به نظرم از یک موضوع مهم خیلی ساده میگذریم آن موضوع هم فیلمساز شدن است. مسیری که چند سال طول میکشد، کلی گفتگو، بحث، اعتماد و تکنیک لازم دارد و سرآخر به یک کارگردان ختم میشود. کارگردانی که بتواند در سینما خودش را اثبات کند و گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. این مهمترین اتفاقی است که دارد در باشگاه میافتد و وقتی فکر میکنم به اینکه چطور این مسیر در باشگاه طی شده اعتماد و تفکر خود آقای شفاه را یکی از مهمترین مسالههای این موفقیت میبینم.
اینکه محمدرضا شفاه به فیلمساز اعتماد میکرد و اجازه میداد فیلمساز نگاه خودش را تجربه کند، اینکه توجه و تمرکز باشگاه فیلم سوره روی فیلمساز بود، نه فیلم و اینکه اجازه داده میشد که فیلمساز ریسک کند، تجربه کند و نقاط قوت و ضعف خودش را بفهمد و از آنها برای کارهای بعدی درس بگیرد؛ این مهمترین نگاهی بود که میتوانست بچههای فیلمساز را در مسیر رشد و بالندگی قرار بدهد. این اتفاق برای چندین نفر در باشگاه فیلم سوره در این سالها افتاده و همین مسیر است که چند جوان تازه نفس فیلمساز را از دالان این مجموعه به سینمای ایران معرفی کرده است.
mehrnews.com/xSxB9
- ۹۹/۰۵/۳۰