روایت جیرانی از آرزوی محققنشده آوینی
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، سومین شب از برنامه «سه روز با مرتضی آوینی» پنجشنبه ۲۲ فروردین در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این برنامه نسخه ترمیم شده فیلم «شب عاشورایی» به نمایش در آمد و در ادامه پنل تخصصی با حضور فریدون جیرانی، محمدحسین مهدویان و شهاب اسفندیاری برگزار شد.
مریم امینی (همسر شهید آوینی)، مصطفی دالایی و مجید رجبی معمار نیز در این برنامه به ایراد سخنرانی پرداختند.
از «شب عاشورایی» تا «ایستاده در غبار»
فریدون جیرانی در ابتدای پنل تخصصی گفت: امیدوارم تأثر و گریههایی که در سالن دیدم همچنان در تاریخ باقی بماند و ۱۰ سال دیگر هم در هنگام نمایش «شب عاشورایی» باز هم همه مخاطبان گریه کنند و متأثر شوند و خاطرهای برایشان زنده شود. دلم نمیخواهد این فیلمها ۱۰ سال دیگر تبدیل به یک سند صرف در موزههای سینمایی شود. از این نگاه عرفانی و روحانی به جبههها تا نگاه واقعگرایانه و کمی تلخ «ایستاده در غبار» و از «دیدهبان» تا «مزرعه پدری»، در طول این سالها اتفاقاتی افتاده است و گذر زمان آن نگاه عرفانی را به نگاه «ایستاده در غبار» تبدیل کرده است.
جیرانی: از نگاه عرفانی و روحانی آوینی به جبههها تا نگاه واقعگرایانه و کمی تلخ «ایستاده در غبار» و از «دیدهبان» تا «مزرعه پدری»، در طول این سالها اتفاقاتی افتاده است و گذر زمان آن نگاه عرفانی را به نگاه «ایستاده در غبار» تبدیل کرده است وی ادامه داد: برای بررسی شخصیت و آثار آوینی لازم است بافت سیاسی و تاریخی دوره او را مدنظر قرار دهیم، نه اینکه نگاه امروز خودمان به تاریخ را ملاک قرار دهیم. آوینی ۴۶ سال زندگی کرد و از زمانی که پیرامون خود را درک کرد، در سه مقطع تاریخی زندگی کرد. دوران استبداد پهلوی از ۴۳ تا ۵۷ که آوینی در سال ۴۴ وارد دانشکده هنرهای زیبا شد که در دل دانشگاه تهران یک دانشکده مدرن به حساب میآمد. دوران انقلاب و جنگ از ۵۷ تا ۶۷ و مقطع بعد از پایان جنگ که دوران توسعه اقتصادی و بازسازی خرابههای جنگ بود. «شب عاشورایی» مربوط به دوران جنگ است و رفتن آوینی به جهاد سازندگی.
دهه ۶۰؛ دههای پرتناقض
این کارگردان سینمای ایران ادامه داد: دهه ۶۰ خود دههای قابل بررسی و دههای پر از تناقض است. در آن ایثار و از خودگذشتگی را میبینیم و حضور طبقات پایین جامعه در جبههها را شاهدیم و همزمان محدود کردن آزادیهای فردی در سطح جامعه اتفاق میافتد که باعث میشود پاتوقها بسته شوند و شهر تبدیل به شهر دیگری شود. از طرف دیگر در این دهه اقتصادی داریم که کمک میکند شهر سنتی شکل بگیرد. در دهه ۶۰ دولت در اقتصاد و تجارت دخالت میکند و سرمایهداری و ورود کالاهای مصرفی را محدود میکند.
جیرانی افزود: اما چرا بسته شدن پاتوقها در آن مقطع تاریخی واکنشی برنمیانگیزد؟ چون شکاف طبقاتی در آن دهه کاهش پیدا میکند و فاصله بین طبقات پایین و بالای جامعه دیگر مثل فاصله طبقاتی سالهای دهه ۵۰ نیست. همین امر کمک میکند که شهر سنتی شکل بگیرد. در دل شهر سنتی است که این ایثار و از خود گذشتگی این نسل، یعنی نسل انقلاب اسلامی، در جبههها حضور پیدا کنند. جبههها کمک میکنند که این شهرِ سنتی بماند. قبلاً فاصله بین شهر و روستا و فاصله بین شهر و شهرستان، فاصله بسیار زیادی بود. اما در دهه ۶۰ فاصله بین شهر و جبههها باید کم شود. اگر در آن زمان کنترل اقتصاد وجود نداشت، در شهر مصرفزده سرمایهداری آخر دهه ۵۰ نمیشد این ایثارگری را دید.
آوینی و آل احمد نقطه عکس یکدیگر بودند
وی اضافه کرد: آوینی در دهه ۵۰ نمیتوانست از بحران هویت که همه افراد تحصیلکرده و روشنفکران را گرفتار کرده بود، فرار کند. استبداد پهلوی، مدرن کردن جامعه از بالا و پدید آمدن از خود بیگانگی در میان جمعیت مهاجر شهری نمیتوانست طبقه متوسط و روشنفکران را آزار ندهد. کامران آوینی در دل دانشکدهای رشد کرد که چندان سیاسی نبود و در میان دانشکدههای دانشگاه تهران دیر سیاسی شد. شاید به همین دلیل باشد که نشانههای از گرایشهای آوینی به گفتمان چپ در هیچ مصاحبهای از او یا در نوشتههای دوستانش دیده نمیشود؛ در حالیکه در دهه ۵۰ گفتمان چپ گفتمان غالب روشنفکری بود، چه چپ مذهبی و چه چپ غیرمذهبی.
جیرانی: آوینی در دهه ۵۰ نمیتوانست از بحران هویت که همه افراد تحصیلکرده و روشنفکران را گرفتار کرده بود، فرار کند. استبداد پهلوی، مدرن کردن جامعه از بالا و پدید آمدن از خود بیگانگی در میان جمعیت مهاجر شهری نمیتوانست طبقه متوسط و روشنفکران را آزار ندهد جیرانی ادامه داد: آوینی در دل انقلاب، از یک آدم عرفی به یک آدم مذهبی تبدیل میشود. درست برعکس تحول جلال آلاحمد که بعد از شکست ملی شدن صنعت نفت متحول و به یک آدم مذهبی تبدیل میشود؛ درست ۲ نقطه عکس. آوینی چون از دل روشنفکری به جهان دیگر پای گذاشته است، سعی میکند انقلاب اسلامی را با تفسیر خودش بازگو کند: «در عالم رازیست که عقل به آن راه نمیبرد، میان این راز و آسمان رابطهای هست. آدمها بر ۲ نوعند، آدمهایی که با عقلشان زیست میکنند و آنها که زیستشان دل است. ما میگوییم تکلیف در برابر خدا، ماکسیم گورکی میگوید تکلیف در برابر مردم. انسان مختار است، اما آزادیاش مقدم بر حقیقت و عدالت نیست. آزادی حق انسان نیست بلکه تکلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت. با پیدایش عالم جدید که از لحاظ فلسفی با اومانیسم و از لحاظ اقتصادی با روح سرمایهداری و مناسبات همگام آن و از لحاظ سیاسی با ماکیاولیسم فرق دارد، انسان دیگری پای به عالم ظهور نهاد که طرحی نو در خواهد انداخت. عصر تازهای آغاز شده است و انسان تازهای متولد شده است و او روایت تازهای چگونه بودن خویش باز خواهد گفت».
کارگردان «قرمز» افزود: انقلاب اسلامی با دنیای
mehrnews.com/news/4588454
- ۹۸/۰۱/۲۳