منافقین «تفکر بهشتی» را ترور کردند/ بازجویی در «ترور سرچشمه»
کلاهی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود و طی یک عملیات تروریستی که با هدف «بی آینده کردن رژیم» رقم خود، با بمبگذاری موفق به ترور یکی از بزرگترین مردان سیاسی ایران با نام دکتر سید محمد بهشتی شد؛ سیاستمداری که فراتر از تصویری روشن از آینده، ایدههایی کلان و راهگشا برای کشور داشت.
محمدحسین مهدویان حالا در مستند بلند «ترور سرچشمه» با نگاهی کنکاشگر و پرسشگر سراغ روایت زوایای تازهای از این حادثه رفته و شاهدان عینی آن را به چالش کشیده است، آن هم نه شاهدانی کلیشهای از جنس دیگر مستندها، بلکه افرادی که بی تردید یافتن برخی از آنها جزو پرمشقتترین مراحل ساخت این مستند بوده است. شاهدانی از افراد معمولی جامعه که اتفاقاً بیش از سایرین حادثه را لمس کردهاند.
به بهانه اکران مستند «ترور سرچشمه» در گروه «هنر و تجربه» در ایام نوروز ۹۸ به گفتگو با محمدحسین مهدویان نشستیم. بخش نخست گفتگوی این فیلمساز و مستندساز جوان با خبرگزاری مهر را در زیر میخوانید:
* به نظر میرسد شما ایده ساخت این فیلم را از زمان «ماجرای نیمروز» داشتید، چون در آن فیلم در حالی که شخصیت شهید بهشتی با آن گریم فوقالعاده حضور داشت، در جریان داستان حضور تعیینکنندهای از ایشان ندیدیم.
واقعیت این است که ایده ساخت این فیلم حتی قبلتر از «ایستاده در غبار» وجود داشت. به این ترتیب که در تابستان سال ۹۴ محمدمهدی طباطبایینژاد مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به من پیشنهاد ساخت فیلمی درباره حادثه هفتم تیر را داد که من هم قبول کردم اما همان موقع درگیر ساخت «ایستاده در غبار» شدم. از همین رو با آقای طباطبایینژاد تماس گرفتم و گفتم فرصت ساخت مستند را ندارم با این وجود از همان موقع پژوهشهای «ترور سرچشمه» آغاز شده بود به طوری که حتی همان زمانی که من خیلی جدی مشغول ساخت فیلمهای «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» بودم، باز هم پژوهشهای «ترور سرچشمه» ادامه داشت. ساخت «ماجرای نیمروز» که تمام شد فکر کردم دیگر بیشتر از این نمیشود کار ساخت «ترور سرچشمه» را عقب انداخت.
* «ترور سرچشمه» مصاحبهمحور است اما این مصاحبهها در طول مستند به گونهای رقم میخورد که حس بازجویی را به مخاطب منتقل میکند. دلیل انتخاب این نوعِ پرداخت چه بود؟
مجموعه پژوهشهایی که ما انجام داده بودیم بهصورت یک پرونده درآمده بود. این ایده پرداخت زمانی شکل گرفت که آن پروندهها را مطالعه میکردیم. باید عنوان کنم که ما پژوهشهای طولانیمدتی داشتیم و من به تناوب آنها را میخواندم چراکه درباره حادثه هفت تیر پروندهای وجود نداشت. از همین رو به نوعی خودمان پروندهها را درست کردیم. وقتی این پژوهشها را میخواندم متوجه شدم این پرونده به لحاظ حقوقی هنوز باز است و گویا روند دادرسی آن در مجامع بین المللی هنوز ادامه دارد.
از سوی دیگر متوجه شدم که فضای بسیار پیچیده و رازآلودی دارد. احساس کردم بسیاری از حرفها هنوز آنطور که باید گفته نشده و لازم است با حضور برخی از افراد تحقیق تازهای را درباره ماجرا شروع کنیم. در همین راستا فکر کردم اگر پرداخت فیلم به شیوه بازجویی باشد، فرم جالبی میشود و میتوانیم پروندهای را که مدت زیادی متروکه و رها شده است، باز کنیم، شاهدان را فرا بخوانیم و دوباره از آنها به شیوه بازجویی پرسش کنیم. یعنی یک بازخوانی مجدد اما پرسشگرانه با لحن جدی داشته باشیم.
درواقع نمیخواستیم موقعیت امروز آدمها را در نظر بگیریم بلکه با آنها به گونهای صحبت کردیم که یادآور همان روزها باشد. این موضوع این حس را به من میداد که انگار آدمها باید پاسخگوی تاریخ باشند و در مقابل تاریخ، اینکه آنها امروز چه مقام و منصبی دارند، اهمیت ندارد. گویا همه باید در مقابل سوال متواضع و کرنشگر باشند که همین موضوع یکی از سختیهای ساخت این مستند بود. ضمن اینکه من میخواستم فضایی شبیه به بازجویی داشته باشیم ولی نمیشد با آدمها اینطور مواجه شد بنابراین باید شرایطی را ایجاد میکردم که آنها حس نکنند نسخه نهایی قرار است به شکل بازجویی دیده شود از همین رو به تدریج دست به اقدامهایی زدیم برای مثال مجموعهای به لحاظ فنی درست کردیم تا بتوانیم فیلمبرداری مورد نیازمان را داشته باشیم.
* در این میان افرادی بودند که بعد از مصاحبه پشیمان شوند و بگویند از صحبتهای ما در فیلم استفاده نکنید؟
نه ولی افرادی بودند که صحبت کردند اما ما حرفهای آنها را از فیلم درآوردیم چراکه احساس کردم قصههای آنها جالب نیست و ربطی به پرونده ندارد. البته گاهی هم برخی در حال و هوای زندگی این روزهایشان شروع به صحبت میکردند و کاری به سوالی که میکردیم نداشتند، درواقع میخواستند حرف خودشان را بزنند و دوست داشتند تحلیلهای خودشان را ارائه بدهند. هرچند این موضوع اشکالی ندارد اما وقتی آنها را دوباره مورد سوال قرار میدادیم از پاسخ دادن طفره میرفتند و سعی میکردند به بازیای که فیلم راه انداخته است، ورود نکنند.
به همین دلیل صحبتهای چنین افرادی به کار ما نمیآمد. بعضیها کلاً جذاب نبودند برای مثال خیلی اوقات به زحمت افراد را پیدا میکردیم و میآمدند صحبت هم میکردند اما احساس میکردیم برای یک فیلم خیلی جذاب نیستند بنابراین، این افر
mehrnews.com/news/4567525
- ۹۸/۰۱/۱۳