نبض ترانه در دست تهیهکنندگان سودجو
وی ادامه داد: من سال گذشته ۱۳ سفارش ساخت ترانه برای مجموعه ها و سریال های مختلف داشتم اما امسال دیگر سفارشی را نپذیرفتم فقط به این دلیل که همه سفارش دهندگان تمایل داشتند آنچه برای ترانه تیتراژها ساخته می شود تمام و کمال در خدمت محتوا بوده و در کارهای ارایه شده حتما از کلمه یا کلید واژه ای هم نام مجموعه هایشان استفاده شود. من بر این باورم اصلا قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. همین که ترانه سرا از آن محتوایی که در مجموعه در نظر گرفته شده، آگاه باشد و بتواند نگاه و زاویه دید خود را ارایه دهد به نظرم کفایت ماجرا را می کند پس بازهم تاکید می کنم که ساخت ترانه برای یک تیتراژ نباید حتما مبتنی بر موضوع سریال یا مجموعه باشد و این یکی از آسیب هایی است که طی سال های گذشته در مجموعه های مختلف شاهد آن بوده ایم.
این شاعر و ترانه سرا درباره آسیب دیگر تیتراژها تصریح کرد: متاسفانه طی سال های اخیر ماجرای موسیقی و ترانه تیتراژ سریال های تلویزیونی یک عامل تجاری برای خرید و فروش شده که این موضوع ضربه جدی به موسیقی تیتراژها وارد کرده است. از طرفی برخی از تهیه کنندگان در ازای دریافت پول از خوانندگان ضعیف، آثارشان را در تیتراژ می گنجانند و از طرفی وقتی با خواننده قوی تری برخورد می کنند از اعتبار معنوی آنها برای دیده شدن کارشان استفاده می کنند. به عبارتی می توان گفت تیتراژها در ایران دیگر وجهه هنری خود را از دست داده و تبدیل به بیلبوردهای تبلیغاتی شده اند که فقط جنبه اطلاع رسانی، تجاری و تبلیغاتی آنها مورد توجه قرار می گیرد. همین موضوع باعث شده که ترانه سرایان و بسیاری از فعالان موسیقی بیش از گذشته گوشه نشین شوند و فضا را در اختیار کسانی قرار دهند که جدای از مسایل هنری نبض بازار را در اختیار دارند.
امیرخلیلی در بخش دیگری از صحبت های خود تاکید کرد: البته باید به تهیه کنندگان هم حق داد که دنبال خوانندگان و ترانه سرایانی باشند که بازار موسیقی در دست آنها قرار دارد. این حق طبیعی آنهاست که در این شرایط نابسامان فضا را این گونه هدایت کنند اما مشکل کار اینجاست که ما در ایران به ترانه و تیتراژ نه به عنوان یک اثر هنری که به عنوان یک بیلبورد تبلیغاتی و ویترین نگاه می کنیم که وجوه هنری آن در بخش زیادی فراموش شده است که برای بهبود این ماجرا هم کاری نمی توان انجام داد. وقتی قدرت برخی از تهیه کنندگان چه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و چه در رسانه ملی حاکم بر مدیریت فرهنگی است فضای چندانی برای برون رفت از این آسیب وجود نخواهد داشت. به عبارتی می توان گفت این نیروی مالی است که متاسفانه بر نیروی فرهنگی قالب شده و فضا را به سمتی برده که امید چندانی برای بهبود آن نیست.
این کارشناس مسایل فرهنگی با اشاره به ضرورت توجه سازمان صدا و سیما و رسانه ها به جریان نقد تیتراژها گفت: رسانه ها به ویژه رسانه ملی باید توجه بیشتری به تیتراژها کرده و برنامه هایی را تولید کنند تا تیتراژها در تمام جزییات موسیقایی و ادبی آن مورد نقد منتقدان قرار گیرد چون در این صورت است که مردم هم نسبت به آثار خوب و بد آگاهی بیشتری پیدا کرده و باعث می شوند که تهیه کنندگان نیز دیگر به شیوه تجاری تیتراژ تولید نکنند.
وی در پایان عنوان کرد: ما فقط نیازمند ایجاد یک بستر فرهنگی و تولید برنامه های تخصصی در حوزه موسیقی و ترانه هستیم که به شدت جای خالی آن در رسانه ملی حس می شود. قطعا اگر مناظره هنری در این حوزه ایجاد شود مردم هم متوجه می شوند نباید به آثار ضعیف گوش دهند. ایجاد فضا قطعا بهتر از محدودیت ها، فیلترکردن و سوا و جدا کردن های دولتی است که در بسیاری موارد کارساز نبوده اند.
- ۹۷/۰۳/۰۶