آخرین اخبار سینما تلویزیون و چهره ها برجسته

حاشیه های سینما و تلویزیون و فوتبال از چهره را اینجا دنبال کنید

آخرین اخبار سینما تلویزیون و چهره ها برجسته

حاشیه های سینما و تلویزیون و فوتبال از چهره را اینجا دنبال کنید

آخرین اخبار سینما تلویزیون و چهره ها برجسته

۲۳ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

امید تلویزیون فقط به این ستاره هاست

hashem mohammadi | جمعه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۰۰ ب.ظ
این روزها عمده توجه مخاطبان به چهار برنامه تلویزیونی است؛ برنامه هایی که چهار قطب قدرتمند عادل فردوسی پور، مهران مدیری، رامبد جوان و رضا رشیدپور، نفرات اولش هستند.
هفته نامه همشهری جوان: این روزها عمده توجه مخاطبان به چهار برنامه تلویزیونی است؛ برنامه هایی که چهار قطب قدرتمند عادل فردوسی پور، مهران مدیری، رامبد جوان و رضا رشیدپور، نفرات اولش هستند. این چهار نفر در رشته خاص خودشان بهترین ها هستند و شاید به همین دلیل هم تلویزیون در شرایط ناامیدکننده بی برنامگی، عنان را به دستشان سپرده و عملا در عرصه های دیگر کاری از پیش نمی برد. «نود» که تکلیفش روشن است و روی یک خط راست پیش می رود و مخاطبانش هم راضی و خشنود و بدون کمترین گلایه ای پشت سرش می آیند. می ماند دو تاک شوی «خندوانه»، «دورهمی» و یک برنامه صبحگاهی تازه تاسیس «حالا آفتاب».

رامبد جوان با انرژی زیادی «خندوانه» را به فصل سوم رسانده و حالا به نظر می رسد در ابتدای مسیر این فصل، یک جورهایی نفس کم آورده. «دور همی» این روزها وضعیت بهتری پیدا کرده و مدیری، توانسته تازه در این میدان خودی نشان دهد. رضا رشیدپور هم که فعلا اول مسیر «حالا آفتاب» است و باید دید با توجه به تجربه موفقی که دارد، چه می کند.

رامبد جوان؛ خندوانه

همه دلشان می خواهد فارغ از تمام اتفاقات روزمره و مشکلات، شب ها وقتی روی کاناپه لم داده اند یا دور هم نشسته اند، از تلویزیون برنامه ای تماشا کنند که حالشان را خوب کند؛ خستگی شان را برطرف و کاری کند که کمی آرام شوند. تا قبل از خندوانه، تاک شویی به این شکل و شمایل وجود نداشت که تمام جنبه هایش پر از شادی و شعف باشد و در کنار همه اینها، احساس حقارت و سطحی بودن را به مخاطبانش منتقل نکند. خندوانه تکلیفش را با همه مخاطبان روشن کرد. نشان داد هرکسی با هر سطح سلیقه و سواد، می تواند پای آن بنشیند. 

به به همین دلیل در دوره کوتاهی به برنامه اول تلویزیون بدل شد و توانست حتی برنامه موفق و برندی مثل «ماه عسل» را هم در رمضان سال گذشته پشت سر بگذارد. همه چیز در خندوانه حساب شده پیش می رفت، همه چیز با ایده های بکر و درجه یک همراه بود تا اینکه ماجرا به فصل سوم رسید. فصل سوم خندوانه که این شب ها روی آنتن است، با اینکه مخاطبان زیادی دارد اما درجه یک نیست. سیری نزولی دارد و معلوم نیست به کجا می رسد.

امید تلویزیون به این 4 ستاره است

چه بود؟

خندوانه در اوضاع و شرایطی به میدان آمد که عملا تلویزیون برنامه ای برای خنده در دستور کارش نداشت. سریال ها و برنامه های کمدی و طنز زیادی ساخته می شدند اما هیچ کدامشان تا این حد دقیق و جزیی وارد مقوله خنده نمی شدند. خندوانه، پدیده عجیبی بود که یک مرتبه سر و کله اش پیدا شد و یک جور سبک جدید برنامه سازی را نشان مردم داد. همه این اتفاق ها در درجه اول به واسطه خود رامبد جوان افتاد و در مراحل بعد، باید موفقیت آن را پای تیم و آیتم های مختلف و جذاب آن گذاشت.

رامبدجوان:
 سال های همه او را به عنوان بازیگر و کارگردان کارهای کمدی می شناختند. رامبد با برنامه «گپ» شبکه آی فیلم نشان داد اگر قرار باشد برنامه ای بسازد، حتما ایده و سبک و سیاق خودش را دارد و یک جور هیجان و شور و شعف درون آن می گذارد، بنابراین از همان اول مشخص بود که خندوانه با تمام تاک شوهایی که پیش از این سراغ داشتیم، فرق دارد. رامبد جوان بدون اینکه اصرار کند تا خنده روی لب مردم بنشاند، خیلی ذاتی این کار را کرد. گفت و گوهایی کاملا متفاوت با آدم ها انجام داد و ستاره ها و افراد مهم را در موقعیتی قرار داد که شاید خودشان هم فکرش را نمی کردند.

آیتم های جذاب: حضور نیما در فصل اول و بعد از آن استفاده از عروسک جناب خان، جذابیت برنامه را برای مردم چند برابر کرد اما از همه مهم تر رقابت «استنداپ» کمدی بود که بعد از مدت ها توجه بخش عمده ای از مخاطبان را جلب کرد. بعد از آن با اینکه «لباهنگ» نتوانست به اندازه «استندآپ» شور جمعی ایجاد کند اما باز هم حال برنامه را خوب کرد.

چه هست؟

فصل سوم خندوانه یک جورهایی تعریف فصل های اول و دوم را به هم ریخت. درست است که در نوروز شروع شد و به خاطر مسابقات لباهنگ، پرانرژی و جذاب پیش رفت اما عملا بعد از نوروز، وضعیتش تغییر کرد و کم کم به برنامه ای خنثی و معمولی تبدیل شد. در فصل جدید، نه تنها خود رامبد جوان انرژی خاصی برای برنامه نمی گذارد که حتی تک تک آیتم ها و جناب خان و دیگر موارد هم به اندازه سری های قبل، هیجان ندارد و مخاطب را درگیر نمی کند.

رامبد جوان: مهم ترین عنصر پیش برنده برنامه در فصل های قبل، خود رامبد جوان بود. انرژی فراوانی که برای برنامه می گذاشت، مهمان های جذاب و مطرحی که به برنامه دعوت می کرد و فکرهای فراوانی که برای مواجهه با تک تکشان توی ذهنش بود، همگی باعث می شد «خندوانه» یک سر و گردن از بسیاری از برنامه ها بالاتر باشد. در فصل سه اما این انرژی آن طور که باید وجود ندارد. انگار رامبد صرفا به فکر پیش رفته برنامه است. نه از کمپین و فستیوال های جذاب حرفی به میان می آید و نه مهمان های درجه یکی پایشان را به برنامه می  گذارند.

آیتم ها: انرژی فصل های قبل حتی در آیتم ها و گزارش های ویژه خندوانه هم وجود ندارد. انگار تب تند بالا بردن جذابیت برنامه، خوابیده و همین که فقط یک گزارش به نسبت مهم در هر برنامه باشد، برایشان کافی است. حتی جناب خان هم حال و هوای قبل را ندارد. انگار فضای برنامه یک جورهایی منجمد شده و هیچ کدام از عوامل تک به تک توانایی ایجاد آن فضای همیشگی را ندارند. با این حال اما خندوانه همچنان تنها برنامه شبانه مفرح تلویزیون است و همین هم اتفاق خوبی است.

چه باشد؟

برای برنامه ای مثل خندوانه، مسیر ثابت و رکود، معنی ندارد؛ خندوانه ای که از ابتدای فصل اول، روندی کاملا صعودی داشته و لحظه به لحظه با فکر و ایده جلو آمده، حالا باید قدم های بزرگ تری بردارد. قطعا الان در وضعیت خنثی، نیاز است رامبد جوان به فکر فستیوال بزرگ دیگری باشد. مهمان های مهمی دعوت کند و جلوی برنامه های معمولی مثل برگزارکردن یک قسمت با چند مهمان زن، بخش های تکراری و... را بگیرد. گزارش ها و حتی پلی بک های «خندوانه» هم نیاز به ترمیم اساسی دارند. رامبد باید مجددا همان انگیزه قبلی را پیدا کند و پیش برود.



مهران مدیری؛ دورهمی


از زمانی که شبکه نسیم تاسیس شد، همه معتقد بودند برای اینکه شبکه ای با محتوای شادی ونشاط و سرگرمی به بار بنشیند، قطعا باید پای غول های این عرصه به آن باز شود. همه متفق القول بودند که جای مهران مدیری و رضا عطاران در چنین شبکه ای خالی است، حتما باید اینها باشند که شبکه بهترین وضعیتش را تجربه کند. در این اوضاع، قطعا حضور مدیری در این شبکه، خبر خوشایندی بود. حتی اگر برنامه درجه یکی هم تولید نمی شد اما می شد مطمئن بود که صرف حضور مدیری، چند درجه ای وضعیت شبکه را بهتر می کند.

امید تلویزیون به این 4 ستاره است

چه بود؟

دورهمی زمانی به میدان آمد که رامبد جوان فصل سوم خندوانه را روانه آنتن کرده بود. با اینکه خندوانه در فصل دوم، حسابی سر و صدا کرده بود و مردم به شدت منتظر فصل جدید آن بودند اما می شد حدس زد که برنامه مهران مدیری، چند درجه بالاتر از آن قرار می گیرد. تیزرهای تبلیغاتی برنامه و حضور بازیگران کمدی و دکور گسترده هم این خوش بینی را تقویت می کرد. بنابراین زمانی که برنامه شروع شد، همه منتظر بودند بترکاند.

مهران مدیری: بارها و بارها در برنامه های مختلف ثابت کرده که توانایی بالایی در گفتن پلاتو و جلب نظر مخاطبان دارد. مدیری همیشه استاد ارتباط رو در رو با مخاطبان بوده و دور همی، قرار گرفتن در وضعیت مشابه صحنه تئاتر، این ارتباط را بیشتر هم کرده بود. در شروع برنامه، پلاتوها و گفت و گوهای طنزآمیز مدیری با افراد مختلف که نهایتا به تهدید و تراشیدن مو و... می انجامید، مهم ترین عنصر جذابیت این برنامه بود.

آیتم های نمایشی: دورهمی در نقطه شروع با ضعف شدید در آیتم های نمایشی همراه بود. درست است که بازیگران موفق کمدی کنار هم جمع شده بودند و در شرایط طبیعی می بایست اتفاق خوبی را از این گروه شاهد می بودیم اما جنس آیتم ها، شخصیت پردازی، دیالوگ گویی و... خیلی اغراق آمیز و دور از ذهنیتی بود که مخاطبان از آیتم های مرسوم داشتند. استفاده شقایق دهقان از الگوی خانم شیرزاد، اینجا اصلا قابل قبول نبود و سیامک انصاری هم با همان الگوی رایج یک مرد توسری خور، نتوانست جذابیت ایجاد کند.

چه هست؟

تا همین دو سه هفته پیش، دورهمی یکی از برنامه های مهم شبکه نسیم بود اما هنوز نمی شد صراحتا اعلام کرد که بهترین برنامه شبکه نسیم است. خندوانه همچنان در صدر جدول قرار داشت و حرف اول را می زد و دورهمی به دلیل ضعف آیتم های نمایشی، نمی توانست آن طور که انتظار می رود، درجه یک باشد. دورهمی از زمانی تغییر رویه داد که مهران مدیری به عنوان کارگردان در صدر گروه قرار گرفت، پای موضوعات جدی تری به میان آمد و میزان آیتم های نمایشی کمتر از قبل شد.

مهران مدیری: بعد از خداحافظی مهراب قاسم خانی، وضعیت دورهمی یک مقدار تغییر کرد. میزان آیتم های نمایشی کاهش پیدا کرد و حضور مهران مدیری پررنگ تر شد. حالا دیگر مدیری فقط یک مجری معمولی نیست؛ هفته ای یکبار به تنها عامل پیش برنده برنامه بدل می شود؛ گفت و گوهایش به سمت و سوی دیگری تمایل پیدا کرده؛ از مهمان های برنامه سوالاتی می پرسد که شاید در هیچ برنامه دیگری از آنها پرسیده نشود؛ تعاملش با شرکت کننده ها طوری است که حتی شوخی هایش به کسی آزار نمی رساند و ناراحت کننده به نظر نمی رسد.

آیتم های نمایشی: وضعیت آیتم های نمایشی یک مقدار از حالت اغراق شده و شتاب زده قبل خارج شده. بازیگران سعی کرده اند کی مقدار کمتر نمایشی بازی کنند اما کماکان بازی شقایق دهقان و استفاده از لحن خانم شیرزاد توی ذوق می زند. در مجموع، کم شدن میزان آیتم های نمایشی و تقلیل پیدا کردن آن به یک قسمت در هفته، به صلاح مجموعه شده. حالا دیگر مردم با یک تاک شو رو به رو هستند که مهران مدیری پررنگ ترین سهم را در آن دارد.

چه باشد؟

مسیری که مهران مدیری در دورهمی در پیش گرفته، فعلا مسیر موفقیت است. این برنامه صرفا حضور پررنگ مدیری و گفت و گوهای بامزه او با آدم های جذاب را بیشتر از همه چیز می طلبد. در بخش آیتم های نمایشی هم باید تغییر و تحولات اساسی ایجاد شود. البته در دو، سه هفته اخیر چنین تغییراتی را شاهد هستیم اما نه به اندازه کافی. مدیری باید از نو همه چیز را تعریف کند تا وضعیت پلاتوها و گفت و گوها با آیتم های نمایشی در یک سطح ایده آل قرار بگیرد.



عادل فردوسی پور؛ نود

الان نزدیک به 17 سال است که بی وقفه و در بالاترین سطح استاندارد، در حال پخش است، برنامه ای که به خاطر صراحت بیانش، خوار چشم خیلی از فوتبالی ها و مسئولان ورزشی است؛ همان هایی که طی همه این سال ها تلاش کردند به هر شکلی که شده زیرآب برنامه را بزنند اما هیچ وقت دستشان به جایی نرسید. درواقع حمایت های مسئولان سیما از کیان برنامه موجب شد این زیرآب زدن ها به جایی نرسد و نود به عنوان مهم ترین و پرمخاطب ترین برنامه سیما همچنان با قدرت به کارش ادامه دهد.

امید تلویزیون به این 4 ستاره است

چه بود؟

حرف زدن درباره نود به شکلی تکرار مکررات است؛ برنامه ای که طی این 17 سال باعث شده در این فوتبال بی در و پیکر خیلی ها ماستشان را کیسه کنند و حساب کار دستشان بیاید. نود برنامه موفقی است. با این همه، ضعف هایی هم دارد. در اینجا مرور اجمالی داریم بر دلایل موفقیت نود و اینکه در همه این سال ها ناجی تلویزیون در جذب مخاطب بوده است.

عادل فردوسی پور: با اجرای همین برنامه تبدیل به یک سلبریتی تمام عیار شد، یک خوره فوتبال که از فرصت به دست آمده برای ساخت برنامه ای درباره اتفاقات روز فوتبال ایران، نهایت بهره را برد و توانست به محبوبیت فوق تصوری برسد. عادل برای این محبوب شد که سعی کرد صدای همه طرفداران فوتبال در برابر فوتبالیست ها و مسئولان باشد. تسلط او بر جزییات اتفاقات فوتبالی و داشتن ارتباط مستقیم با جامعه و رصد کردن درست نظرات و دیدگاه های مردم در قبال مسائل فوتبال موجب شد او زمانی که به مصاف مسئولان و فوتبالیست ها و مربیان می رفت، به نحوی طرف را به چالش بکشد که مخاطب کاملا به این باور برسد که انگار سوالات و دغدغه های خودش را از زبان فردوسی پور می شنود.

پشت پرده فوتبال: همیشه سر درآوردن از پشت پرده فوتبال و اتفاقات آن، برای مخاطبان جالب است، نود در این سال ها تلاش کرد مخاطبش را از اتفاقات فرامتنی فوتبال آگاه کند، رو کردن برخی اتفاقات و به چالش کشیدن آدم های مرتبط همیشه از جذابیت های اصلی نود بوده است.

آیتم ها: پخش خلاصه ای از تمامی مسابقات فوتبال با گزارش زنده، آن هم در سال هایی که خبر از آپلود شدن تکه های حساس مسابقات در شبکه های اینترنتی نبود، یکی دیگر از روش های نود برای جذب مخاطبان بود. به هرحال کسانی که به فوتبال علاقه مند هستند، می توانستند با دیدن نود به شکلی گذرا تمام فوتبال های برگزار شده در طول هفته را رصد کنند و در کنارش مصاحبه ها و اظهارنظرهای فوتبالیست ها را هم ببینند.

چه هست؟

دست فرمان عادل برای سر پا نگه داشتن نود طی این 17 سال همین بوده و سال به سال هم آن را تکمیل تر کرده است. اما نکته قابل توجه درخصوص او این است که در بعضی جاها نه تنها درجا زده که عقبگرد شدیدی هم داشته به خصوص درباره گفت و گوهایش.

آنالیزها: نود در شروع کارش از حضور یک کارشناسی سود می برد؛ کارشناسی که وظیفه داشت بازی های استقلال پرسپولیس را مقابل حریفانشان آنالیز کند. بعد از گذشت چند سال عادل به این فکر افتاد که این بخش را حذف کند اما بعد از چند دوره، کمبود تحلیل در این برنامه حسابی احساس شد، از همین رو فردوسی پور بخش آنالیز را به برنامه اش اضافه کرد. این بخش از سال گذشته وارد نود شده و حالا یکی از بهترین و محبوب ترین آیتم های این برنامه است. ارائه اطلاعات و آنالیز دقیق بازی تیم ها و بررسی اندیشه های موثر مربیان در به دست آوردن پیروزی ها و... از دلایل محبوبیت این آیتم است که البته نریشن گویی حمید محمدی بر جذابیت آن افزوده است.

گفت و گوهای چالشی: پاشنه آشیل نود در سه، چهار سال اخیر، گفت و گوهای عادل با فوتبالیست ها و مربیان و کلا بحث های چالشی اش با مهمانان بود. او برخلاف سال های اولیه که با کلی اطلاعات و دیتا به مصاف مهمانانش می رفت، حالا با بسنده کرده به یکسری اطلاعات دم دستی به گفت و گو با مهمانان می نشیند. تمرکز نداشتن او هنگام مصاحبه هایش و توجه بیش از اندازه اش به تبلتی که به استودیو می برد، موجب شده هنگام گفت و گو عنان کار از دستش خارج شود و نتواند گفت و گو را به شکلی صحیح به چالش بکشد. اوج ناکامی او در این گفت و گوها در برنامه تحلیل حذف تیم ملی امید و با حضور مجید جلالی اتفاق افتاد.

گفت و گو با سلبریتی ها: فردوسی پور در گفت و گوهای چالشی خود در برنامه های یکی دو سال اخیرش به هر نحوی بوده، گلیمش را از آب بیرون کشیده اما در گفت و گو با سلبریتی ها یک ناکام تمام عیار بوده، مصاف او با فرهاد مجیدی و مهدی رحمتی نمونه ای از ناکامی های عادل در بخش گفت و گو بود.

آیتم ها: عادل به تبعیت از برنامه جذابش در شبکه ورزش یعنی «فوتبال 120» چند آیتم در برنامه نود شبیه سازی کرده، یکی از این آیتم ها، آیتم «ترین ها»ست که به حرکات تکنیکی هفته، گفت هفته، سیو هفته و... اختصاص دارد که در حال حاضر به یکی از آیتم های محبوب تبدیل شده. آیتم «نود درجه»، «تقویم نود» و گزارش های حاشیه ای از مسابقات هم کماکان جذاب و خوبند.

چه باشد؟

عادل استانداردهای برنامه سازی را می داند، الان تنها نقطه ضعفش، نداشتن تسلط بر گفت و گوهاست. او باید برای فصل پیش رو فکری اساسی به حال این آیتم بکند، درواقع الان تماشای صحنه هایی مثل گل زدن مهمان و حرف زدن او درباره چگونگی به ثمر رسیدن گل برای مخاطبان جذاب نیست.



رضا رشیدپور؛ حالا خورشید

سال گذشته را می توان سال بازگشت رضا رشیدپور به اوج دانست، او که چندسالی ممنوع التصویر بود، با یک برنامه پرطرفدار و خاص سر و کله اش در فضای مجازی و سایت آپارات پیدا شد. رشیدپور با برنامه «دید در شب» یک حضور پررنگ دیگر را در کارنامه کاری اش تجربه کرد و توانست با استفاده از محبوبیت این برنامه پلمپ ممنوع الکاری اش را بدون هیچ حرف و حدیثی بشکند و پرقدرت به تلویزیون برگردد.

امید تلویزیون به این 4 ستاره است

چه بود؟

او پیش از دید در شب هم در تلویزیون بود و با «عینک آفتابی» در شبکه نسیم حضور داشت اما حضورش در آن برنامه چندان به چشم نیامد و به نوعی می توان عینک آفتابی را یک پروژه شکست خورده برای رشیدپور قلمداد کرد.

رضا رشیدپور: او بعد از دید در شب وقتی راه را برای حضور در تلویزیون هموار دید، عطای ماندن در فضای مجازی را به لقایش بخشید و در حالی که هنوز هم تکلیف دید در شب معلوم نشده، توانست دو برنامه برای شبکه سوم سیما بسازد.

سه ستاره: اولین حضور رشیدپور بعد از دید در شب به حضورش در برنامه «سه ستاره» باز می گردد؛ برنامه احسان علیخانی که در روزهای آخر سال روی آنتن رفت و رضا رشیدپور و فرزاد حسنی هم جزء مدعوین آن بودند. همین حضور، اولین گمانه زنی ها برای بازگشت رشیدپور به تلویزیون را به وجود آورد و او خیلی زود، در روزهای ابتدایی امسال با یک ویژه برنامه نوروزی سر از شبکه سه درآورد.

استاد تاک شو:
 رشیدپور با برنامه گفت و گو محور «صفر صفر» از روز دوم تا سیزدهم فروردین هر شب روی آنتن بود و چهره های ریز و درشت زیادی را در مقابل خود نشاند. او که تسلطش در برنامه های گفت و گو محور بر هیچ کس پوشیده نیست، در صفر صفر هم توانست گفت و گوهای خوبی با چهره های مطرح مثل جواد خیابانی، پژمان بازغی، محمدحسین لطیفی و... ترتیب دهد، اگرچه به خاطر زمان نه چندان خوب برنامه اش که بین ساعت های 23:45 تا 00:30 متغیر بود، خیلی ها نتوانستند صحبت های او با مهمان هایش را کامل ببینند اما مصاحبه های جذابش در روزهای بعد در فضای مجازی دست به دست می شد و همین مسئله باعث بیشتر دیده شدن برنامه ایش می شد.

صبح بخیر ایران!: اما اتمام صفر صفر، پایان کار رشیدپور در تلویزیون نبود و او از روزهای ابتدایی اردیبهشت با یک برنامه جدید باز هم سر از شبکه سه درآورد؛ برنامه «حالا خورشید» که یک جنگ صبحگاهی است و حال و هوایی خاص. این برنامه در آغاز نکات ریز و درشت زیادی داشت و هر طرحی را در آن امتحان می کردند، از تیترخوانی لیلا بلوکات و آهن خوانی خشایار اعتمادی در قسمت اول گرفته تا هدیه دادن پرچم کشورمان به مهمان های برنامه.

چه هست؟

حالا خورشید فعلا در ابتدای راه است و اگر بخواهیم آن را در ظرف مقایسه با دیگر آثار مطرح صبحگاهی بگذاریم، فرق  چندانی با آنها ندارد و در حال حاضر نمی توان آن را یک برنامه ویژه و خاص در حد و اندازه های «مردم ایران سلام» دانست اما با وجود این، برنامه پتانسیل های زیادی دارد و مدیران شبکه سه نیز به ایده های خلاقانه رشیدپور و تیم همراهش خیلی امید دارند تا با آنها بتوانند کنداکتور خالی شبکه را پرکنند.

آزمون و خطا: رضا رشیدپور فعلا در حال امتحان کردن است و تا به طرح دلخواهش نرسد، بی خیال نخواهدشد. وسواس او در این قضیه را می توان در چیزهای ریز و درشت زیادی دید؛ از لباس هایش که هر روز طرح و رنگ و مدل آنها متفاوت است گرفته تا آیتم های ریز و درشت و مهمان های مختلف برنامه.

ایده های نو: او در یکی از برنامه هایش که در روز معلم روی آنتن رفت، به مهمان برنامه اش یک هدیه خاص داد، جایزه او پرچم کشورمان بود و همزمان با اهدای آن از بی توجهی به این المان مهم گفت و این مطلب را هم به آن الصاق کرد که در کشورهای دیگر مردم پرچم کشورشان را به سردر خانه هایشان می آویزند و هر روز به آن ادای احترام می کنند ولی در کشور ما این طور نیست. این حس ناسیونالیستی که رشیدپور با این حرکت در برنامه اش ایجاد کرد، از آن حس ها بود که چند وقتی می شد در برنامه های دیگر تلویزیون شبیه به آن را ندیده بودیم.

چه باشد؟

یکی از کارهایی که رشیدپور می تواند بکند، نگاه کردن اوست. نمونه های موفق برنامه های صبحگاهی، به عنوان مثال «مردم ایران سلام» که یکی از نمونه های محبوب این تم برنامه سازی بود، از برنامه هایی است که می تواند به برنامه رشیدپور کمک کند تا بیشتر از این روزهایش دیده شود.
منبع : bartarinha.ir
  • hashem mohammadi

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

hashem mohammadi | جمعه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۵۴ ب.ظ
امرور کارنامه شهاب حسینی نکات جالبی را به ارمغان می آورد. او با ایفای نقش جوانان مثبت اندیش و خوش رفتار طبقه متوسط و متوسط رو به بالا در تلویزیون و سینما درخشید و کم کم دست به شکستن این شمایل زد.
روزنامه سینما - علی مسعودی نیا: امرور کارنامه شهاب حسینی نکات جالبی را به ارمغان می آورد. او با ایفای نقش جوانان مثبت اندیش و خوش رفتار طبقه متوسط و متوسط رو به بالا در تلویزیون و سینما درخشید و کم کم دست به شکستن این شمایل زد. حسینی هر چند در کارنامه اش فیلم های معمولی و بد هم کم ندارد اما انتخاب های خوبش واقعا خوب بوده اند.

او در ابتدای راهش قبل از این که برای ایفای نقش های اصلی در سینمای ایران مورد توجه قرار بگیرد، تجارب ارزشمندی را در ایفای نقش های مکمل کسب کرد. این بازیگر که سیما و فیزیک و بیان خوبی هم داشت، واقعا خاک صحنه خورد و خودش را بالا کشید و این برایش یک امتیاز مثبت است. شاید به همین دلیل است که معمولا کسی بابت موفقیت او دچار بغض و حسد نمی شود.

شهاب حسینی دارد مزد زحمات خودش را می گیرد و هوشمندی در انتخاب نقش را. در این مرور مختصر تلاش کردیم تا نقش های متفاوت و مهم سینمایی او را گلچین کنیم. در این سیر از دو فیلم مهم او مثل «خانه پدری» و «فروشنده» گذر کردیم چون هر دو هنوز اکران عمومی نداشته اند.

مجید در فیلم واکنش پنجم – 1381

این مرد حرف نمی زند


10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

شهاب حسینی در دومین سال حضورش در عرصه سینما یک نقش فرعی عجیب را در فیلمی زنانه از تهمینه میلانی بازی کرد. «مجید» جوان تودار و غریب این فیلم نیز مثل زن برادرش فرشته (با بازی نیکی کریمی) اسیر پدری دیکتاتور بود که خواسته هایش را بر اعضای خانواده تحمیل می کرد. ویژگی این نقش آن بود که دیالوگ چندانی نداشت. مجید تنها باید از طریق رفتار و میمک و نگاه خود احساسش نسبت به رخدادهای خانوادگی را نشان می داد و آشکار می ساخت. در این نبرد نابرابر بیشتر هوادار زن برادر خویش است و نمی خواهد به خواسته پدر تن بدهد و بعد از فوت برادر با فرشته ازدواج کند.

نقش شاید جای مانور چندانی نداشت اما گیرا بود و نامزدی سیمرغ نقش مکمل را برای حسینی به ارمغان آورد. برای شهاب حسینی شاید بیشتر ویترین فیلم اهمیت داشت و حضور در کنار بازیگرانی چون نیکی کریمی و جمشید هاشم پور. این جرقه موفقیت بود و در همان زمان اکران فیلم این ورسیون غریب از شهاب حسینی برای خودش هوادارانی پیدا کرده بود و تهمینه میلانی نیز در اکران خصوصی فیلم از بازی خوب او در این نقش مکمل دشوار گفته و او را ستوده بود.



بابک در فیلم شمعی در باد – 1382

آهسته وحشی می شوم

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

یکی از نقش های مهم شهاب حسینی در کارنامه سینمایی اش شخصیت بابک در فیلم «شمعی در باد» ساخته پوران درخشنده است. اهمیت این نقش البته بیش از آن که در عرصه سینمای ایران باشد، در روند کار خود شهاب حسینی آشکار می شود. حسینی با ایفای نقش یک ضد قهرمان عیاش و بی اخلاق و رو به افول توانست تا حدی آن چهره نظیف و اخلاقی کلیشه شده خود را بشکند. با این نقش بود که شهاب حسینی توانست هم در جشنواره فجر و هم در جشن خانه سینما نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود و این مهر تاییدی بود بر پذیرش او به عنوان یک بازیگر تازه نفس و خوب در سینمای ایران.

نقش بابک جای کار زیادی داشت. جوانی خوشگذران که معتاد به مصرف داروهای روان گردان و توهم زاست و ابتدا به زندان می افتد و بعد متوجه می شود که به ایدز مبتلا شده و نهایتا هم کارش به جنون و آسایشگاه روانی می کشد؛ پیداست که ایفای نقشی با این همه چالش نیازمند توانایی بالای بازیگر بوده و حسینی هم توانست به بهترین شکل ممکن از پس ایفای نقش این شخصیت نامتعارف و چند لایه بربیاید و مورد تحسین کارشناسان قرار بگیرد.



کوروش زند در فیلم سوپراستار – 1387

رسیدن به پر سیمرغ

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

سومین فیلم این فهرست را هم باز یکی از زنان کارگردان سینمای ایران ساخته و این هم برای خودش نکته جالبی است. چند سالی بود که شهاب حسینی با فیلم هایی نسبتا معمولی به کارش ادامه می داد اما تهمینه میلانی به سراغش آمد و این بار یک نقش خیلی خوب برایش تدارک دید. کوروش زند یک بازیگر مشهور سینماست که دارد به سمت یک زندگی بی بند و بار پیش می رود اما حضور دختری که مدعی است دختر بازیگر از همسر سابق اوست وارد زندگی اش می شود و او را متحول می سازد.

این فیلم هم گیشه موفقی داشت و هم تبدیل شد به یک نقش اول مهم در کارنامه شهاب حسینی. حسینی خصایص لازم برای بازی در نقش یک سوپراستار را داشت و در عین حال عصبیت و تندخویی او و فروپاشی اش در مواجهه با معضل های زندگی شخصی و خانوادگی اش را به خوبی بازتاب می داد.

این نقش برای شهاب حسینی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از جشنواره فجر به ارمغان آورد تا سالی رؤیایی برایش رقم بخورد. در جشن منتقدان سینمای ایران هم یکی از بهانه های دریافت تندیس بازیگری، همین حضورش در فیلم سوپراستار بود. شهاب به اوج رسید.



احمد در فیلم درباره الی – 1387

یه پایان تلخ...

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

سوپراستار سینمای ایران این بار در فیلمی ظاهر شد که تقریبا هیچ نقش اولی در آن وجود نداشت اما فیلمی بسیار مهم بود در آن سال و در کل تاریخ سینمای بعد از انقلاب ایران. او در فیلم «درباره الی» اصغر فرهادی در نقش جوان از فرنگ برگشته و تحصیلکرده ای ظاهر شد که اصلا آمدن الی به سفر شمال به واسطه درخواست او بوده.

شهاب حسینی با یک بازی کنترل شده و کاملا طبیعی و بدون اوراکت توانست لحظات بسیار ماندگاری را در فضای پر تنش فیلم ثبت کند. احمد شخصیتی است که در طول داستان کم کم به سطح اول قصه پیوند می خورد و بزنگاه های مهمی از فیلم را در اختیار دارد. تک جمله این شخصیت در دیالوگ طولانی اش با الی دیگر به بخشی از فرهنگ عامه تبدیل شده «یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی بی پایانه».

عصبیت و استیصال او در لحظاتی از فیلم، فوق العاده طبیعی و تاثیرگذار از کار در آمده و آن تکیه کلام اسفبار «ای وای، ای وای» حقیقتا دلهره و تاثر بیننده را برانگیخته می کند. شهاب حسینی در این فیلم یک بازی کامل و بی نقص ارائه داد و مورد تقدیر جشنواره فجر، جشن خانه سینما و جشن انجمن منتقدان نیز قرار گرفت. بعد از بازی در بیش از 20 فیلم، سرانجام شهاب حسینی به متنی رسید که تمام توانایی های خود را در آن رو کند.



امین در فیلم پرسه در مه – 1388

قواعد جنون

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

شهاب حسینی در «پرسه در مه» ایفاگر نقش جوانی هنرمند بود که در کار خلاق هنری خود به بن بست رسیده و هر چند رگه هایی از نبوغ را در شخصیت او می توان دید اما این نبوغ با نوعی جنون گره خورده است. چنین است که امین به خاطر رفتار نامتعارفی که دارد، هم به دیگران و هم به خود ضربه می زند. او خود را استعدادی در حال تلف شدن می پندارد اما راهی برای برون رفت از این وضعیت فلج کننده پیدا نمی کند و به همین دلیل مدام پریشان حال تر می شود. اختلاف او و همسرش نیز دم به دم فزونی می یابد و البته پایان چندان تراژیکی در انتظارشان نیست. 

با این که فیلم با نقدهای متفاوت مثبت و منفی مواجه شد اما همه در یک نکته متفق القول بودند. بازی شهاب حسینی بسیار عالی و کم نقص بود. به این ترتیب باز هم در جشن خانه سینما و جشن انجمن منتقدان سینمای ایران جوایزی در انتظار او بود.

تز فیلم این بود که در دنیای درونی و بیرونی این موسیقی دان پر از کشمکش و استیصال باشد و حسینی توانایی خود را در باز نمایاندن این استیصال و کشمکش و پریشانی به خوبی نشان داد و به این ترتیب یک بازی خوب دیگر را در کارنامه خود ثبت کرد.



حجت در فیلم جدایی نادر از سیمین – 1389

من جوشی ام

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

یک شاه نقش دیگر باز هم در فیلمی از اصغر فرهادی و آن هم چه فیلمی؛ فیلمی که تمام خرس های فستیوال برلین را توی کوله بارش ریخت و جایزه اسکار فیلم خارجی را هم نصیب کارگردانش کرد و نقطه اوجی بود برای سینمای شهری و ملودرام ایران. شهاب حسینی در این فیلم در شمایلی ظاهر شد که پیش تر از او ندیده بودیم؛ حجت یک کارگر از طبقه فرودست اجتماعی بود که درگیر گرفتاری شدید مالی است و حالا متوجه شده همسرش بدون اطلاع او پرستاری از پیرمردی را برعهده داشته و در درگیری با پسر پیرمرد فرزندش سقط شده. 

او همان طور که در یکی از دیالوگ هایش می گوید یک آدم جوشی و آتشین مزاج است. عصبیت او در این فیلم فوق العاده تاثیرگذار است. لحظه خودزنی او در پایان فیلم و لحظه مواجهه اش با نادر در بیمارستان و نیز سکانس های بازجویی تماما می توانند در زمره بهترین دقایق هنر یک بازیگر در سینمای ایران جای قرصی داشته باشند.

شهاب حسینی در این فیلم به معنای واقعی کلمه یک بازی بدون ایراد و سرشار از ظرایف تکنیکی ارائه داد و نشان داد هر چند موفقیت های بسیاری را پشت سر گذاشته، همچنان مایل به پیشرفت است و حاضر است مدام خود را به چالش بکشد.



مصطفی در فیلم یکی می خواد... – 1390

به نام پدر

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

مصطفی نقشی بود فرعی اما متفاوت، شهاب حسینی این بار در نقش یک مرد به خاک سیاه نشسته ظاهر شد. مردی که زمانی برای خودش برو و بیا و زندگی به سامانی داشت و در اثر ورشکستگی حالا اسیر زندان شده است و چالش بزرگی پیش رویش قرار گرفته؛ باید رضایت بدهد که اعضای بدن دختری که از همسر سابقش دارد و حالا به کما رفته را به فردی دیگر پیوند بزنند. او اما با این که قلبا انسان خبیثی نیست به فراخور وضعیت بسیار سختی که در آن گرفتار شده سعی می کند بر سر این رضایت معامله کند و آزادی خود را بخرد.

شهاب حسینی در سکانس های اندکی که در «یکی می خواد باهات حرف بزنه» حضور دارد، توانسته حضور موثری داشته باشد و در دیالوگ هایی پر تنش با همسر کنونی و همسر سابقش به خوبی حس و حال درونی شخصیت را به نمایش بگذارد.

تمام تلاش او برای نمایاندن همین دوگانگی و کشمکش درونی است. در میان نقش های متفاوتی که از شهاب حسینی دیده ایم، این یکی البته شاید از همه مهجورتر باشد. اکثرا از این فیلم، بازی متفاوت یکتا ناصر را در نقش یک زن سنتی کرمانی به خاطر دارند اما بازی بی ادعا، ساده و چشم نواز شهاب حسینی را نباید از خاطر برد، خصوصا جایی که در پایان فیلم احساس پدرانه خود را نشان می دهد.



رضا در فیلم حوض نقاشی

مرد فیل نما

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

برای نخستین بار شهاب حسینی در نقش یک معلول ذهنی ظاهر شد. شخصیت رضا در فیلم «حوض نقاشی» چالش بزرگی بود برای او که معمولا ظاهرش در فیلم هایی که در کارنامه داشت، دست نخورده باقی مانده بود. این بار او مجبور بود چهره اش را دفرمه کند، برای لحن و بیانش تدابیری بیندیشد که شبیه معلولان ذهنی شود و در عین حال حرکات بدنش را به آنها شبیه سازی کند.

بازی او در این فیلم بازخوردهای متفاوتی داشت. عده ای او را به اوراکتینگ متهم و عده ای بازی اش را بسیار پسندیدند و باورپذیر تلقی کردند. به هر حال داوران جشن خانه سینما کار او را پسندیدند و نامزد دریافت تندیس بازیگر اصلی شد. او در جشنواره لیسبون البته توانست جایزه مشابهی به دست بیاورد. نکته اصلی اما نه گرفتن یا نگرفتن جایزه که پذیرفتن نقشی چنین متفاوت و پر زحمت بود برای بازیگری که در دوران اوج کار خود قرار داشت.

او و نگار جواهریان زندگی یک زوج عقب مانده ذهنی را با تمام فراز و نشیب هایش به شکلی مطلوب بازآفرینی کردند و شاید یکی از دلایلی که فیلم در جشنواره فجر برگزیده مخاطبان شد، بازی درخشان آن دو بود. شهاب حسینی به نوعی دشوارترین نقش زندگی خود را هم با موفقیت پشت سر گذاشت.



شهاب حسینی در ساکن طبقه وسط – 1392

شهاب در نقش شهاب

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

طبیعتا هر بازیگری جای شهاب حسینی بود و چنین کارنامه متنوع و پر چالشی را پشت سر خود داشت، با اعتماد به نفسی مشابه به سراغ چنین پروژه عجیب و سنگینی می آمد. شهاب حسینی سرانجام پشت دوربین رفت و کارگردان شد و البته در بخش عمده ای از فیلم، خودش را کارگردانی کرد.

ساکن طبقه وسط بیش از این که فیلم خوب یا بدی باشد، یک نمایشگاه از استعدادهای بازیگری شهاب حسینی است. او در این فیلم به قالب شیخ صنعان، شهاب الدین سهروردی، مولانا، سقراط، راجر واترز، کرت کوبین، ایزاک نیوتن، چه گوارا، زکیا، مسیح، فرهاد مهراد و بازیکن تیم بارسلونا در می آید. بازی او در این فیلم، هنرمندانه و چشم نواز است و برخی از کاراکترهای فیلم را بسیار زنده و جذاب خلق کرده اما خود فیلم چندان همدلی و ستایش منتقدان را برنیانگیخت.

شهاب حسینی در این تجربه خیلی شخصی و دلی هر آنچه خواست به انجام رساند و به احتمال زیاد باید فیلم جایگاه ویژه ای برای خودش داشته باشد. این پروژه جاه طلبانه را شهاب حسینی پس از 12 سال حضور مستمر در سطح اول سینمای ایران به دست گرفت و گویا بابت این پایمردی و موفقیت چنین فیلمی را به خود و هوادارانش جایزه داد. جایزه خوبی هم بود در نوع خودش.



خسرو در فیلم برادرم خسرو – 1394

دیوانه علیه دیوانه

10 نقش متفاوت کارنامه شهاب حسینی

بار دیگر شهاب حسینی در قالب آدمی با گرفت و گیرهای خاص روانی، خسرو در این فیلم مردی جوان است که از آسایشگاه روانی مرخص می شود و در منزل برادرش اقامت می کند اما رفتار عصبانی و عصبی و خوشایند برادر و اطرافیانش نیست و کم کم مواجهه آن دو به یک دوئل روانی عجیب تبدیل می شود. خصوصا که او با فرزند برادرش رابطه دوستانه بسیار خوبی پیدا کرده و این امر از نظر والدین آن کودک خطرناک است.

شهاب حسینی که رگه هایی از شخصیت حجت فیلم «جدایی نادر از سیمین» را هم در این فیلم با خود حمل می کند بسیار خوب توانسته از پس نقش برآید و همدلی تماشاگر را به سمت خسرو برانگیخته کند؛ چیزی که به نظر می رسد مهم ترین و اصلی ترین خواسته کارگردان فیلم هم بوده است.

یکی از درخشان ترین لحظات فیلم جایی است که آژیر دزدگیر ماشینی در کوچه به صدا در آمده و خسرو از خواب می پرد و جنون زده به خیابان می رود و وقتی صاحب ماشین را پیدا نمی کند، با لگد شیشه ماشین را خرد می کند. برخورد او در برابر ظاهر خونسرد و متین ناصر هاشمی در نقش برادرش نیز بسیار کنتراست جالبی ساخته است.

منبع : bartarinha.ir
  • hashem mohammadi